وقتی
سرش را روی بالشت می گذاشت خیلی سریع به خواب می رفت. 23 سال سن داشت و در خانواده
ای متوسط بزرگ شده بود. وقتی هم از خواب بلند می شد ابتدا چشمانش را باز می کرد و
بعد از چند دقیقه چومباتمه می زد و می نشست. این دفعه که از خواب خوش عصر بیدار
شده بود به یک باره توپ پلاستیکی داداش کوچکش محکم سرش را نوازش می دهد!