لب های چرب، غذای چرب می طلبد
در اینجا می خواهم به آسیب شناسی جامعه سیاسی کشور پرداخته، میزان تأثیر نگرش عملیاتی احزاب و گروه ها را بر فرهنگ انتخاب مردم بررسی کنم. اینکه چقدر ذائقه ی مردم عزیزمان وابسته به سبک برخورد اجرایی مسئولین نظام، درخور تغییر می شود.
ابتدا باید معنی چند کلید واژه را مشخص کنیم. منظور از ذائقه چیست؟ ذائقه اشاره به فرهنگ و سبک زندگی افراد دارد که برای آنان هدف تعیین می کند و افراد، با آن به دغدغه های روزانه ی خود می پردازند. مثلا اوایل انقلاب طیف وسیعی از مردم انقلابی ذائقه ی دین محوری و اسلام را داشتند و می شد این موضوع را در شعار ها و جنبش هایشان یافت ولی اکنون می توان گفت این ذائقه سمت و سویی دیگر به خود گرفته است.
احزاب و گروه های سیاسی چه کسانی هستند؟ افرادی هستند که از ابتدای انقلاب تا کنون توانسته اند با ارائه ی گفتمانی جدید بین توده های مردم جریان سازی کرده و به قدرت برسند. موضوع گفتمان این افراد و سبک و شیوه ی مدیریتی آنان می توانست در سبک زندگی مردم و تغییر ذائقه آنها بسیار مؤثر واقع شود.
گفتمان چیست؟ روش و اسلوب مدیریتی کشور. شعار کلی حاکم بر فضای اجرایی مسئولین. سبک نگاه به شیوه ی زندگی است که می تواند به انتخاب مردم جهت بدهد.
همانطور که قبلا نیز اشاره شد مردم ما ابتدای انقلاب، سبک زندگی انقلابی داشتند و مطالباتشان رنگ و بوی دینی داشت. شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی آنان نشان دهنده ی نوع نگاهشان به زندگی، هدفشان از حیات و دغدغه هایشان بود. ولی با روی کار آمدن دولت تکنوکرات کارگزاران با آن نوع نگاه به سازندگی و شیوه رفاه طلبی و بعد از آن اصلاحات با دیدگاه های غرب گرایی و فرهنگ دین زدایی ذائقه ی مردم نیز دچار تغییر و تحولاتی شد که نتیجه آن را می توان در طول دولت خدمتگزار شاهد بود. دولت عدالت محور نیز تنها موفق شد پوسته ای از گفتمان اصیل انقلاب را معرفی کند ولی در تعمیق آن بین مردم ناموفق بود. این یکی نقاط ضعف دولت محسوب می شد که انتظارات فرهنگی را نتوانست آنطور که شایسته است پاسخ دهد.
آن گفتمان اصیلی که اوایل انقلاب بین مردم و امام راحل رایج بود دغدغه ی دین داشت. حرف از رسیدن به تمدن اسلامی می زد. در آن گفتمان، مردم خود را برای ظهور حجت آماده می کردند. حرف گفتمان این بود که ابزار غربی برای مدیریت کشور اسلامی جوابگو نیست و اسلام باید در مغز کارهای مردمی جای داشته باشد. این در حالیست که خیلی از دولتمردان ما مدیریت به سبک غربی را برای رسیدن به ظاهر اسلامی پیشنهاد می دهند. عملا طوری کار می کردند که مردم ما تفکرات سکولاریستی داشته باشند ولی می گفتند مطابق با قانون در جامعه اسلامی، باید حجاب رعایت شود. این سبک مدیریت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی بر مردم، تنها پوسته ای از دین را حفظ نمود ولی مغز کار تو خالی و پوچ بود.
چنین شد که نخبگان جامعه در انتخابات امسال تا حدی توانستند در کنار احزاب سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا جایی را برای گروهی جدید باز کنند که می توان آن را آرمان گرا نامید. ولی از آنجا که ذائقه ی مردمی ظرفیت پذیرش آن را از دست داده بود و افراد شاخص این گفتمان در معرفی و ارائه برنامه های دقیق و ترجمه ی آن به زبان مردم کوتاهی کردند موفق نشد غالب سخنان خود را به صورت تأثیرگذار ارائه دهد.
ما باید مطابق با مطالبه ی مقام معظم رهبری ابتدا سبک زندگی مردم را تغییر دهیم. برای انجام چنین کار مهمی باید خودمان را قوی کنیم. به آسیب شناسی برنامه های مبتنی بر فرهنگ غرب بپردازیم. برای شیوه های مدیریتی اسلامی به دنبال علوم انسانی مبتنی بر دین باشیم و بتوانیم با ارتباطی صحیح با بدنه مردمی این گفتمان را به جریان رایج کشور مبدل سازیم. مهم ترین نکته این است که باید ایمان داشته باشیم چنین حرکتی در راستای زمینه سازی برای ظهور قائم آل محمد (عج) خواهد بود.
الهم عجل لولیک الفرج ...