تا به حال شده کسی در اوج آزادی اسیر یا در اوج اسارت آزاد باشد؟ سر اصل مطلب برویم آیا دختری که خودش را پشت چادر پنهان کرده اسیر و زنی که کنار ساحل به صورت عریان طنازی می کند آزاد است؟ (ببخشید از صراحت در گفتارم)
ماه مبارک رمضان شروع شده و خیل عظیمی از مردم پس از تدارکات بسیار، خودشان را برای استفاده هرچه بیشتر از آن آماده می کنند. ولی عده ای از دوستان و آشنایان بدون اینکه طعم شیرین این فرصت عظیم را دریابند به دلایلی مشخص کنار سفره نشسته اند و ما را می نگرند.
اجازه بدهید از شرح یک واقعه تاریخی مهم شروع کنم. می گویند هم اکنون اسامی اسپانیایی ها ژاک، ژان و ... است، ده نسل بالاتر آنها می رسد به احمد، محمود، ابوالقاسم؛ همه اجداد اینها مسلمانند. آیا میدانید اسلام قریب به 800 سال بر اسپانیا و بخشی از پرتغال کنونی در اروپا حکومت می کرده؟ شاید سؤالی ذهن شما را درگیر کند که علت تغییر مسلک آنان چه بوده است؟
می گویند در ابتدای مشروطه که مردم دو دسته بودند، بعضی مشروطه چی بودند و بعضی مستبد، از یک نفر پرسیدند آقا تو مشروطه ای هستی یا مستبد، طرفدار مشروطه ای یا طرفدار استبداد؟ گفت من عیالوارم.
اگر بخواهیم از منظری دیگر به سبک زندگی ایرانی نگاه کنیم قانون و قانون مداری را می توانیم مثالی از انتقاد های جدی به خودمان بدانیم. قوانینی که برای رعایت حال عموم و درنتیجه آحاد مردم وضع می شود و هر یک از ما با رعایت آن می توانیم آرامش را به حیات خود و سایرین وارد کنیم.
قبل از نقل خاطره بگویم که بعضی از کلاسهای دانشگاه ما تا ساعت 10 شب ادامه دارد! و این باعث مشکل برای خیلی از دختران شده است!
ساعت حدود 5 عصر بود و من مشغول نوشتن یک طرح برای باشگاه پژوهشی در کمیته ی فرهنگی بودم کاملا تمرکز گرفته بودم که ناگهان یک دختر خانمی مانتویی با ظاهری بسیار نامناسب وارد اتاق من شد و سلام کرد!
قصد داریم به صورت تخصصی به موضوعاتی خاص از سبک زندگی خودمان بپردازیم که امید است با عمل به کلیت آنها و ترویج این فرهنگ بتوانیم در ساختن جامعه ای سالم تر تأثیری داشته باشیم. بحث این قسمت خود را به شیوه ی زندگی اقتصادی مردم البته با دید انتقادی به آن اختصاص می دهم.
سکانس اول:
دختر بچه که بودم، دختران زیبای جوان رو که می دیدم خیلی حسرت می خوردم. دوست داشتم زود به سن و سال اونها برسم تا بتونم خودمو به رخ همه بکشم. بتونم زیبایی خودمو نشون بدم. برنامه های ماهواره ای هم تأثیر زیادی روی من گذاشته بود. زنان و دختران توی ماهواره همیشه عزیز و نور چشم بودند و مدام ازشون فیلم و تصویر پخش می شد....
در اینجا می خواهم به آسیب شناسی جامعه سیاسی کشور پرداخته، میزان تأثیر نگرش عملیاتی احزاب و گروه ها را بر فرهنگ انتخاب مردم بررسی کنم. اینکه چقدر ذائقه ی مردم عزیزمان وابسته به سبک برخورد اجرایی مسئولین نظام، درخور تغییر می شود.
اگر قسمت اول این سلسله مطالب را مطالعه کرده باشید در آنجا به سیاه نمایی(!) وضع موجود کشورمان پرداخته بودیم. ولی از آنجا که نمی توان حق وانصاف را کنار گذاشت لازم دیدیم به مقبولیت های زیست ایرانی نیز اشاراتی داشته باشیم.
یا مولا! به دلم دردی نیست، که از آن ناله ی تو آه خوشی سر بدهد. میل همراهی نیست. رغبت آب شدن در کف رسوایی نیست. به سرم نیست هوایی که از آن تازه شود روح تنم. چه کنم حرف دگر راه ندادم به سرم.
ابتدا اشاره کنم به این نکته که بنده قصد جسارت به نوع مردم عزیزمان را ندارم و تنها می خواهم روش زندگی مان (یعنی خودم هم شامل می شوم) را به چالش بکشم. البته متذکر شوم که همیشه استثناهایی که شاید تعداد کمی هم نداشته باشند وجود دارد.